اختلال بدریخت انگاری (خود زشت پنداری)
در روانشناسی اختلال بدریختانگاری بدن (body-dysmorphic disorder)، اختلالی است که مهمترین تظاهر آن اشتغال ذهنی مفرط به وجود نقصی خیالی یا بزرگنماییشده در ظاهر است. این اختلال به خوبی مفهوم نشده است تا حدودی شاید به این دلیل که چنین بیمارانی احتمال دارد بیشتر از روان پزشکان، به متخصصین پوست، داخلی یا جراحان پلاستیک مراجعه کنند. این نقصها یا خیالی هستند یا در صورت وجود بسیار جزیی و بیاهمیتاند بهطوریکه فرد به صورت افراطی از آن رنج میبرد. این اختلال یکی از زیرردههای اختلالات روانتنی در راهنمای اختلالات روانی است. شایعترین نگرانیهای این افراد عبارت است از نگرانی در مورد سایز بدن، بد شکلی بدن، قد، سینهها، مو و عضلات. بدشکلی بدن یا مشغولیت ذهنی با یک نقص خیالی در ظاهر شخص مشخص می شود و این نگرانی به وضوح اغراق آمیز است.
شخص وقت زیادی را جلوی آینه می¬گذراند، خصوصیات ظاهری خود را با دیگران مقایسه می کند، سعی می-کند قسمت های باز بدن را که احساس می کند نقص دارد، استتار کند و در صدد جلب اطمینان از دیگران در مورد ظاهر خود است. این افراد اغلب از صمیمیت با دیگران و موقعیت¬های متفاوت اجتماعی دوری می¬کنند. در این زمینه شخص از نظر رضایت از خود و تصویر بدن تفاوت¬های کمی و کیفی با دیگران دارد.
تشخيص اختلال بدشکلی بدن
منشا بدریخت انگاری زمینه روانی دارد، حتی در صورت انجام اعمال جراحی زیبایی موفقیت¬آمیز هم این گروه از افراد از نتیجه عمل راضی نخواهند بود و تصویر نازیبایی از چهره خود تصور میکنند. پنهان¬کاری و خجالتی که معمولاً همراه اختلال بدشکلی بدن ایجاد می¬شود، تشخیص آن را دشوار می¬کند. اکثر متخصصین توافق دارند که موارد بسیاری از این اختلال، تشخیص داده نمی¬شوند. افراد مبتلا به آن معمولاً خجالت کشیده و تمایلی به صحبت کردن در این رابطه با پزشک خود را ندارند. یک علامت هشدار برای پزشکان زمانی است که بیماران به¬طور مداوم در رابطه به حراحی پلاستیک برای یک نقص خاص در بدنشان پرس¬و¬جو می¬کنند.
در تشخیص اختلال بدشکلی بدن، پزشک ارزیابی خود را با بررسی کامل تاریخچه و سابقه فرد و معاینات پزشکی شروع می¬کند. اگر به اختلال بدشکلی بدن مظنون شود، ممکن است فرد را به یک روانشناس یا متخصصی که به طور خاص برای تشخیص و درمان بیماری¬های ذهنی و روانی آموزش دیده اند معرفی می¬کند. مشاور روانشناس براساس ارزیابی¬های خود از رفتار، گرایشات و علائم فرد، مشکل را تشخیص می¬دهد. اگر خانواده بیمار زود متوجه بیماری او شوند میتوانند از افت عملکردش جلوگیری کنند. آنها باید تا آنجا که میتوانند اطمینانبخشی کنند و اگر متوجه شدند با یک جراحی پلاستیک رضایت فرد جلب نمیشود، باید احتمال وجود این اختلال را بدهند. خود بیمار هم اگر در مراحل اولیه باشد و احساس کند این فکر بیمارگونه است و آن نقصی که دلنگرانش است به نظر بقیه به آن شدت نیست، باید از تکنیکهایی مانند پرت کردن حواس استفاده کند یا توجهش را متمرکز موضوع دیگری کند و شرایط اضطرابآور را کاهش دهد. این تکنیکها کمکهای اولیهای است که تنها به افرادی کمک میکند که میدانند فکرشان بیمارگونه است.
علت اختلال بدریخت انگاری بدن معلوم نیست. مفاهیم قالبی مربوط به زیبایی که در برخی خانواده¬ها و فرهنگ¬ها مورد تأکید است می¬تواند اثرات چشمگیری بر این بیماران بگذارد. در الگوهای روان پویشی، اختلال بدریخت انگاری بدن بازتابی از جا به جایی تعارض جنسی یا هیجانی با بخش نا مربوطی از بدن می¬شود. چنین ارتباطی از طریق مکانیزم¬های دفاعی واپس زنی، تجزیه، تحریف، نمادسازی و فرافکنی صورت می¬گیرد.
اثرات این بیماری بر زندگی بیمار می تواند چشمگیر باشد. تقریباً همه بیماران مبتلا از رویارویی اجتماعی و شغلی دوری می¬جویند. تا یک سوم بیماران خانه¬نشین می¬شوند زیرا نگرانند که به خاطر نقایص ادعایی مسخره شوند و تا یک پنجم آنها اقدام به خودکشی می¬کنند.
شیوع اختلال بدشکلی بدن
بنا بر آمار، ایران جزو چند کشور اول دنیا در جراحی های زیبایی، به ویژه جراحی بینی است و آمار واردات و خرید لوازم آرایشی در کشورمان سر به فلک میکشد. انگار زنان و مردان ایرانی، از میزان زیبایی¬شان راضی نیستند و برای رسیدن به استانداردی از زیبایی که رسانههای بینالمللی با مقاصد تجاری، تعریف میکنند و طبق مُد، هر زمان به شکلی تعریف میشود، بینی و دیگر اجزای چهره و بدنشان را به تیغ جراحی می¬سپارند یا به روش¬های مصنوعی و افراطی زیباسازی مثل کاشت مژه و ناخن، تتوی ابرو، خط چشم و خط لب، بور کردنِ مو و ابروها و حتی کاشت نگین در چشم، رو می¬آورند. به همین دلیل، روان¬شناسان درباره شیوع سندرم «خودزشت پنداری» ایرانی¬ها، هشدار میدهند. اختلالی که فرد مدام ظاهرش را با معیار و استانداردهای زیبایی دنیا مقایسه می¬کند و حس می¬کند چیزی کم دارد و این تازه آغاز ماجراست.
براساس تحقیقات 1 تا 2 درصد از افراد جامعه به این اختلال مبتلا هستند. اختلال خود زشت انگاری معمولاً از سنین نوجوانی شروع می¬شود، چون در این سنین است که نگرانی در مورد ظاهر آغاز می¬شود. جالب است که میزان شیوع اختلال خود زشت انگاری در بین زنان و مردان تقریباً به یک اندازه است اما نگرانی¬های تا اندازه¬ای متفاوت است. برای مثال در آقایان بیشتر به صورت نگرانی از نازک شدن موها و کم شدن موی سر، کم مویی یا پرمویی بدن، فرم عضلات (آقایانی که دائم در حال تزریق هورمون و پروتئین های بدنسازی هستند)، قد و اندام تناسلی دیده می شود. درخانم¬ها بیشتر نگرانی¬ها در رابطه با نواحی صورت، چهره و در مواردی شکل پاها و سایز سینه¬ها می¬باشد.
روش درمانی اختلال بدریخت انگاری
ترس از ارزيابي منفي شامل احساس دلهره و نگراني در مورد ارزيابي¬هاي ديگران، نگراني ناشي از اين ارزيابي-هاي منفي و انتظار و توقعي است كه ديگران در مورد يک نفر فقط به طور منفي قضاوت خواهند كرد، مي¬باشد. بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن افکار پریشان کنند ای دارند این افراد از موقعیت های برانگیزاننده این افکار و احساسات پریشان کننده اجتناب می کنند سرخوردگی ناشی از عدم کنترل این افکار واحساسات پریشان کننده اثرات ناخواسته جدیدی ایجاد می کند و فرد را به طور فزاینده ای از چیزهایی که برایش اهمیت دارند از قبیل سلامتی، کار، دوستان و خانواده دور می کند. کسی که به خاطر نگرانی از تصویر بدنی و آمیختگی با افکاری همچون من زشت هستم، من جذاب و دوست داشتنی نیستم در خانه می ماند و یا زیاد آرایش می کند شاید در کوتاه مدت آرامش داشته باشد ولی به طور مداوم درگیر چنین افکاری می شود که من زشت هستم و کسی دوست ندارد با من صحبت کند و همین موضوع در بلند باعث تشدید نارضایتی از بدن خود می شود. همچنین می¬توان گفت که علت کاهش علائم اختلال، در محتواي برنامه هاي این رویکرد است. چرا که در این روش، فرد تجارب و ادراکات ذهنی را بدون هیچ گونه واکنش درونی یا بیرونی جهت حذف آن ها، به طور کامل می پذیرد و در نتیجه بر آگاهی روانی وي افزوده می شود تا به عادي کردن الگوهاي خوردن تمرکز داشته باشد.
زمانی که بافت فرهنگی جامعه بر ارزشمندی جذابیت ظاهری به خصوص برای زنان تأکید نماید، به¬تدریج زمینه نگرانی را جع به تصویر بدنی فراهم می¬شود. وقتی که فرد تجربه ارزیابی منفی یا مسخره شدن توسط دیگران داشته باشد، یک تصویر بدنی منفی در او شکل می¬گیرد که همانند یک طرح¬واره عمل می¬کند. رویدادهای برانگیزاننده خاص مانند موقعیت¬هایی که فرد مجبور است بدن خود را در معرض دید دیگران قرار دهد، این گونه طرح¬واره¬ها را فعال می¬سازد. این مسئله به نوبهُ خود سبب مراقبت مفرط، تفسیر منفی رفتار دیگران، رفتار اجتنابی، تلاش برای پوشانیدن و مخفی کردن بدن خود، اطمینان جویی و اعمال جبرای می¬شود. اینگونه رفتارها زمینه ایجاد تجارب شناختی و عاطفی منفی دربارهُ بد شکلی بدن و نگرانی در این مورد را فراهم می¬کند. این مساُله سبب تداوم و وخیم¬تر شدن نگرانی شده و شرایط شکل گیری اختلال روانی را فراهم می¬آورد و در نتیجه تأثیرات نامطلوبی بر جنبه¬های مختلف زندگی فرد می¬گذارد.
نگرانی شدید از ارزیابی منفی توسط دیگران، منجر به نارضایتی از تصویر بدنی شده و شخص را با دو سوُال اصلی به چالش می¬کشد:
1- آیا ارزش من در جهان زیر تأثیر ظاهر جسمانی من است
آیا ظاهر من غیرقابل قبول است. تداوم این نارضایتی نیز منجر به افسردگی، اضطراب اجتماعی و پایین آمدن عزت نفس می¬گردد.