راهبردهای ارتقای سواد عاطفی
سواد عاطفی، یعنی برخورداری از این قدرت که از احساسات و عواطف خود بهگونهای استفاده کنیم که قدرت شخصی ما را افزایش دهد و کیفیت زندگی ما و مهمتر از آن، اطرافیانمان را بهبود بخشد. سواد عاطفی به ما کمک میکند تا احساسات و هیجانات را به نفع خود بهکارگیریم و نگذاریم علیه ما وارد میدان شوند. سواد عاطفی روابط مبتنی بر عشق و دوستی را در میان مردم خلق میکند، همکاری و تعاون را ممکن میسازد و موجب تسهیل جریان احساسات در جامعه میشود. چیزهایی هست که تکتک ما باید راجع به عواطف و هیجانات خود یاد بگیریم. بعضی از آدمها در سطحی عالی از سواد عاطفی رشد و نمو مییابند، اما به اعتقاد من هنوز با آن مرتبه و سطحی که میتوانند باشند فاصلهدارند. به همین خاطر، همه ما میتوانیم بهنوعی از آموزش سواد عاطفی بهرهمند شویم.
اکثر مردم، بهخصوص مردها، با شنیدن کلمه احساسات و عواطف معذب میشوند. مردها بهگونهای از این موضوع هراس دارند که انگار اگر عواطفشان را بروز دهند همه رازهای عمیق و دردناک خود را برملا ساختهاند. اکثر مردم فکر میکنید که با آموزش سواد عاطفی، کنترل خود را بر زندگی شخصی و حرفهای از دست میدهند. البته این ترس کمی قابل توجیه است زیرا برداشتن سدها و موانعی که مانع از جاری شدن احساسات میشوند میتواند ما را دچار دردسر کند؛ اما سواد عاطفی فقط به معنای رها کردن عواطف و احساسات نیست. بلکه نکته مهمتر این است که یاد بگیریم احساسات خود را درک کنیم و آنها را کنترل و اداره کنیم.
عواطف و هیجانات یکی از بخشهای اساسی وجود انسان است. بدون آنها دارای حالتهای روانی نابهنجار خواهیم بود. با پذیرش و اداره احساسات خویش و شنیدن و پاسخگویی به عواطف دیگران قادر خواهیم بود قدرت شخصیمان را افزایش دهیم. برخورداری از هشیاری عاطفی بدین معناست که شما میدانید چگونه عواطف و هیجانات خودتان و دیگران حاوی چه چیزی هستند، چه قدرتی دارند و چه عواملی آنها را به وجود میآورد. برخورداری از سواد عاطفی به این معناست که شما میدانید چگونه عواطف و احساسات خود را کنترل و اداره کنید زا آنها را کاملاً درک میکنید. با آموختن سواد عاطفی، یاد میگیرید احساسات خود را در زمان و مکان مناسب ابراز کنید و دیگران را تحت تأثیر قرار دهید.
از این طریق همچنین، همدلی و وحدت با دیگران را در خود تقویت میکنید و یاد میگیرید که در قبال تأثیر عواطفتان بر دیگران مسئول باشید. با آموختن سواد عاطفی بهخوبی با طعم و مزه و تأثیر عواطف آشنا میشوید. یاد خواهید گرفت پا بهپای مهارتهای منطقی خود از مهارتهای عاطفی نیز بهره بگیرید و در روابط اجتماعی و فردی خود با دیگران درزمینهٔ عشق، کار، روابط زناشویی، تدریس و غیره موفقتر عمل کنید. اشتباهات عاطفی خیلی رایجاند و اغلب بسیار مخرب هستند. وقایعی که در آنها هیجانات و عواطفی همچون خشم، ترس، شرم و هیجان باعث میشود آدمهای عاقل و خردمند دست به اعمال حماقتآمیزی بزنند هرروز اتفاق میافتد. حقیقت این است که همه ما دچار خطاهای عاطفی و هیجانی میشویم. ولی خبر این لغزش¬ها هرگز به روزنامهها راه پیدا نمیکند. بله تقریباًهمهی ما باید بپذیریم که گهگاه براثر خشم، ترس، عدم امنیت، حسادت و غیره اعمالی غیرعادی و نابهنجار انجام دادهایم و مسئولیت عمل خطای خود را نیز نپذیرفتهایم. بیشک این خطاها باعث تضعیف شخصیت خودمان و نیز اطرافیانمان شده است.
اصول کلیدی سواد عاطفی
1. اصل حفظ فردیت: فردیت یعنی اینکه افراد زندگی خود را هم در کنار این رابطه عاطفی داشته باشند و از روی اختیار و توافقی که باهم دارند، زندگیشان را باهم شریک شوند. چنین رابطهای رشد زیادی خواهد داشت زیرا برای هر دو نفر چیزهای زیادی برای یادگرفتن از یکدیگر وجود دارد؛ بنابراین، لازم است که در روابط، فاصله مناسبی میان افراد وجود داشته باشد که نه آنقدر به هم نزدیک باشند که به زندگی شخصیشان نرسند و نه آنقدر از هم دور باشند که صمیمیتی میان آنها به وجود نیاید. بر اساس اصل حفظ فردیت، هر دو نفر رابطه باید زندگی و مسائل شخصی، جهت رشد شخصی و حس ارزشمندی فردی را درون خود داشته باشند و نه اینکه تمام زندگیشان در شریک عاطفیشان خلاصه شود و دیگر ابعاد زندگی را کنار بگذارند. فردیت یعنی اینکه «من هستم»، «من بهتنهایی هم ارزش دارم»، «من توانا هستم» و «من برای زندگی خود اهداف و برنامههایی دارم» و نه اینکه «من بدون تو هیچ هستم و نابود میشوم!» یا «بدون تو نمیتوانم به زندگی ادامه دهم.» فردیت یعنی «من حریم دارم و منحصربهفرد هستم».
2. اصل امنیت: امنیت یکی از مهمترین و اساسیترین نیازهای انسان است. این نیاز در یک رابطه عاطفی نقش پررنگتری به خود میگیرد زیرا اساساً طبق آنچه در متون الهی، ازجمله قرآن، هم آمده است «زن و مرد برای آرامش یکدیگر آفریدهشدهاند.» اگر در رابطهای حس امنیت و آرامش از افراد سلب شود، آن رابطه بیمار است و دیر یا زود از بین میرود. امنیت یعنی اینکه دو نفر احساس کنند که نزد یکدیگر ارزش، احترام و عشق دارند؛ اعتماد داشته باشند که موردپذیرش همدیگر هستند و میتوانند آزادانه خود واقعیشان باشند. اعتماد داشته باشند که در آغوشی امن قرارگرفتهاند و نه در جنگلی ناامن! امنیت در رابطه عاطفی یعنی اینکه هر دو نفر اطمینان داشته باشند که نزد هم وجودی ارزشمند دارند، مورد سوءاستفاده و فریب یکدیگر قرار نمیگیرند، به تعهدات عمل میشود، دو نفر قصد آزار و ترساندن یکدیگر را ندارند، دو نفر مقبول یکدیگر هستند و نیازهای عاطفیشان توسط یکدیگر برآورده میشود. عوامل مهمی که این حس را میتوانند از افراد در روابط عاطفی سلب کنند شامل اختلالات شخصیتی، ناآگاهی و دانش کم، بازیهای روانی ناسالم، هوش هیجانی پایین و عدم درک احساسات طرف مقابل است.
3. اصل احترام: مورداحترام دیگران بودن نیز یکی دیگر از نیازهای اساسی انسان است. هر انسانی دوست دارد که مورداحترام باشد، اما آیا همه انسانها به همان اندازه که دوست دارند مورداحترام باشند، به یکدیگر احترام میگذارند؟ اینیکی از مهمترین سؤالاتی است که هر زوجی باید از خود بپرسد: «آیا همانقدر که توقع احترام از جانب او را دارم، خودم به او احترام میگذارم؟» توصیه میکنیم که برای یافتن پاسخ این سؤال خوب فکر کنید، با خود صادق باشید و حتی از یک مشاور کاردان کمک بگیرید. وقتی به شخصی احترام میگذاریم یعنی حرمت حریم شخصی او را حفظ میکنیم و به حریم او تجاوز نمیکنیم، با او نیکو سخن میگوییم و از هتک حرمت دوری میکنیم، احساسات و شرایط او را درک میکنیم و چیزی را فراتر از توانش به او تحمیل نمیکنیم؛ وقتی حرف میزند، آنچه او میگوید را میشنویم و نه اینکه آنچه خود میخواهیم را برداشت کنیم. وقتی به کسی احترام میگذاریم از برچسب زدن به او، تحقیر او یا نادیده گرفتن او دوری میکنیم و وجود او را ارزشمند و محترم میشماریم. وقتی به کسی احترام میگذاریم یعنی به مسیر رشد، به انتخابها، به علایق و به فردیت او احترام میگذاریم. وقتی به کسی احترام میگذاریم، در مورد او جانب انصاف را رعایت میکنیم و حق او را محفوظ نگه میداریم. احترام گذاشتن یعنی اینکه او را برتر یا کمتر از خود نبینیم، بلکه او را منحصربهفرد و ارزشمند بدانیم. وقتی احترام میگذاریم، دشنام نمیدهیم، دست خود را بر او بلند نمیکنیم و به تعهدات و قولهای خود به او وفا میکنیم.
4. اصل عشق: عشق جدا از پذیرش نیست. زمانی که عاشق چیزی یا کسی هستیم، تمامیت او را پذیرفتهایم. پذیرش به معنی قبول تمام ابعاد یکچیز یا یک شخص و رها کردن او از بند خود است. همچنین، عشق جدا از احترام نیست، زمانی که عاشق چیزی یا کسی میشویم، به وجود و حرمت او احترام میگذاریم و دلباخته زیبایی او میشویم. عشق جدا از بخشش نیست. زمانی که عاشق میشویم، بخشنده و بخشاینده میشویم، زیرا عشق بخشش، تواضع، پذیرش، زیبا بینی و احترام را به ما میآموزد. عشق به ما این توانایی را میدهد که حتی در دل زشتی بتوانیم زیبایی را کشف کرده و ببینیم. پس نتیجه میگیریم که اگر نگاهمان عیبجو و ایرادگیر است، پس عاشق نیستیم. عشق جدا از صبر نیست، وقتیکه عاشق میشویم، میفهمیم که باید صبور باشیم. عشق جدا از جسارت و شجاعت نیست زیرا عشق به ما میآموزد که چطور شجاع، جسور و باشهامت باشیم و نترسیم. عشق جدا از ذوق و شوق نیست و همین هیجانات باعث میشوند که ما نسبت به کسی یا چیزی که عاشق آن هستیم همیشه پر از ذوق و اشتیاق باشیم. تمامی روابط پس از مدتی تغییر شکل میدهند و این هنر ما است که در پی این تغییرات از عشق رابطهمان حفاظت کنیم. اگر احساس میکنید که عشق رابطه شما رو به سردی رفته است، نگران نباشید، اما هر چه زودتر روشهای تزریق عشق به رابطه را یاد بگیرید.
اصل تعادل: در این جهان هر چیزی که از مسیر تعادل خارج شود بیمار میشود! اصل تعادل را میتوان در حفظ فاصله مناسب در نظر گرفت؛ نه آنقدر دورباشیم که از یاد هم برویم و نه آنقدر نزدیک که به حریم یکدیگر تجاوز کرده و یکدیگر را بسوزانیم. همچنین، اصل تعادل را میتوان در عشقورزی نیز در نظر گرفت؛ نه آنقدر محبت کنیم که ظرف طرف مقابل لبریز شود و او تمام محبتی که دیده است را روی ما سرازیر کند، نه آنقدر سرد باشیم که حس ناامنی و ارزشمند نبودن را در او بیدار کنیم. در تمامی ابعاد یک رابطه، باید تعادل را در نظر داشته باشیم
راهبردهای ارتقای سواد عاطفی در رابطه زناشویی
یک رابطه زناشویی غنی و تغذیهکننده، رابطهای است که برمبنای رابطهی عاطفی و نه صرفاً بر اساس نیازهای فیزیولوژیک زوجین، برقرار شود. کشش عاطفی، رابطه زناشویی را غنی، گرم و تغذیهکننده میکند. بعضی از افراد ممکن است مانعی بر سر راه خود داشته باشند و بگویند خیلی نمیتوانند عاطفهی خود را ابراز کنند و یا خیلی احساسات خود را نمیشناسند. در دنیای روانشناسی بحثی به نام «خودآگاهی هیجانی» وجود دارد. خودآگاهی هیجانی یعنی فرد احساسات و عواطف خودش را میشناسد و میداند که در هرلحظهای چه حسی دارد.
مراحل سواد عاطفی بسته به مراحل رابطهی عاطفی، تغییر فازهایی را به دنبال دارد. سطح هیجانات زوجین در روزهای آغازین آشنایی و شروع رابطه به دلیل تغییرات بیوشیمی خون، بسیار بالا است و درنتیجه بهتبع این هیجان ممکن است تعداد دفعات رابطهی زناشویی بیشتر باشد. برای مثال زن و شوهر جوانی که تازه ازدواجکردهاند ممکن است هر شب و یا هفتهای سه، چهار بار رابطهی زناشویی را تجربه کنند؛ امّا بهتدریج بعد از مدّتی این رابطه تغییر میکند. فروکش کردن هیجانات بعد از شش ماه تا یک سال کاملاً طبیعی است. به دلیل اینکه مغز احتیاج به استراحت دارد و نمیتواند با سرعت و با هیجان بالا کار کند، برای دفاع از خود کمکم به شرایط استراحت میرود و سبب میشود حس عاطفی به یک عشق عمیقتری تبدیل شود و آن کفآلودی و طوفانهای هیجانی از بین برود.
اعتقاد به برابری حقوق: این عقیده که زن و شوهر دارای حقوق مساوی هستند به این معنی نیست که آنها نمیتوانند باهم تفاوت داشته باشند. تساوی حقوق بهویژه در مورد زن و مرد که در بسیاری از جهات باهم تفاوت دارند به این معنی است که تفاوتهای آنها نباید باعث آن شود که یکی بر دیگری برتری یابد و بر او سلطهجویی کند. در رابطه متکی بر سواد عاطفی مساوات به آن معنی است که زن و شوهر کارها را بهگونهای باهم تقسیم میکنند که هردو از انجام سهم خود احساس رضایت کند. اگر یکی از طرفین نسبت به سهم خود ناراضی باشد باید این آزادی را داشته باشد که آن را بیان کند و باهمکاری یکدیگر به سمت توافقی عادلانه حرکت کند.
درستکاری و صداقت: صداقت مهمترین توافقی است که در یک رابطه انسانی متعادل صورت میگیرد، صداقت یعنی به زبان آوردن آنچه میخواهیم بگوییم، صحبت کردن راجع به احساسات و تقاضای عذرخواهی از شریک زندگیمان در موقعی که از او بدرفتاری میبینیم. در رابطه زناشویی متکی بر سواد عاطفی، هیچ رازی در مورد زناشویی، پول یا ظاهر و قیافه نباید بین زن و شوهر وجود داشته باشد.
رابطه مبتنی بر تعاون و همکاری
• هیچیک از طرفین سعی نمیکند بر دیگری سلطهجویی کند.
• هیچیک از طرفین کاری برخلاف میل دیگری انجام نمیدهد.
• هر چه میخواهند با آرامش و مهربانی از دیگری طلب میکند.
• هر کسی با همدلی و صمیمیت به نیازهای دیگری گوش فرا میدهد.
حرف زدن باعث تحکیم رابطه زناشویی میشود: کیفیت رابطه زناشویی دو نفر از روی کیفیت گفتگوی آنها سنجیده میشود. گفتگوی اندیشمندانه، صادقانه و با مهربانی و صمیمیت بیشک رابطه آنها نیز چنین است.
• برای حفظ و تحکیم رابطه عاطفی خود با همسرتان وقت گذاشتن؛
• راجع به تردیدها، سوءظنها، حدس و گمانها، یا اوهام و خیالات خود حرف زدن؛
• معذرتخواهی؛
• برای نوازش یکدیگر و ردوبدل کرن پیامهای مثبت به هم وقت گذاشتن؛
• بهطور منظم موضوعات احساسی خود را موردبررسی قرار دادن؛
• مواردی که بر سر آن توافق شده را مرور کردن؛
• بهطور مستمر راجع به مسائل زندگی با یکدیگر به بحث نشستن؛